وزیر خارجه ی عمان گفته بود: جریان تاریخ را باید به بعد از زدن پهباد آمریکایی و قبل از آن تقسیم کرد! نقطه ی عطفی شد که قبل و بعد آن اصلاً قابل مقایسه نیست.
بهترین شرایط برای حمله ی آمریکا بود؛
همه چیز جور بود
- بهانه ی حمله: عهدشکنی ایران در برجام، حمله ایران به پیشرفته ترین پهباد آمریکایی
- ضرورت حمله: درخواست عربستان برای حمله برای پیچیده شدن قائله ی یمن، نفوذ منطقه ای روز افزون ایران، درخواست اسرائیل برای حمله
تهدید هم کردند که تا دقائقی بعد حمله می کنیم
اما نکردند؛
و دیگر هم نمی کنند!
اعتدالیون ماندند و سایه ی جنگ زیر نور مستقیم آفتاب!
حالا ببینیم آیا می توانند با توهم سایه ی جنگ» رأی مردم را جابجا کنند؟؟؟
خدا حجت را تمام کرده. مردم حواسشان هست؟
تفاوت رهبری با این بود که مذاکره برای رهبری یک تاکتیک بود و برای یک راهبرد!
رهبر انقلاب از اول فرمودند: نرمش قهرمانانه.
اما دائم به خرده گیری کرد که چرا شل نمی گرفت و نرمش نشان نمی داد؟ با دنیا باید مهربانی کرد. از محبت خارها گل می شود.
امروز از تشکر می کنیم که ـ آنطور که امروز آقای خاتمی در نماز جمعه تشریح کردند ـ برخی مواضع و عملکردهای انقلابی داشتند.
اما حتماً توجه دارید که این گفتمان نیست! اگر این کارها قرار بود اتفاق بیفتد، دیگران بهتر از این کارها را بلد بودند. اصلاً با این تفکر از مردم رأی جمع نکرد!
بماند که به نظر می رسد واقعاً به آخر خط رسیده است و احتمالاً از جای دیگر هدایت می شود؛ چون از عملکرد چندین ساله ی این ادبیات به دور است.
کشتی ما را توقیف می کنند؛ بلا فاصله مقابله به مثل می کنیم.
برجام را پاره می کنند، دوباره تحریم می کنند، اعتبار دلار پایین می آید!
پهباد استثنائی آمریکا را منهدم می کنیم؛ برای آبرو داری دروغ می گوید.
برای پیشنهاد مذاکره، میانجی می فرستد، جاسوسهایش را کف دستش می گذاریم.
یعنی هنوز هستند کسانی که نخواهند این حرفها را بشنوند تا مجبور شوند به خودشان افتخار کنند؟؟
نمی دانم خدا چطور باید عده ای را از ژست طلبکار بودن در بیاورد؟ سیل و زله هم فرستاد، اما عده ای انگشت اتهام را به سمت خدا گرفتند!
سیل آمد. یکی گفت: چرا خدا این سیل را به حوزه ی علمیه نفرستاد؟
آن یکی گفت: مسؤولین گناه می کنند، چوبش را مردم می خورند!
آن یکی گفت: تقصیر مرگ بر آمریکا» است.
آن یکی خواست از خدا دفاع کند، گفت: تنبیه برای همه، تشویق برای یک نفر.
آیا واقعاً خدا اینطور است؟ به خاطر گناه یک عده بقیه را هم گرفتار می کند؟ مثلاً بلا را می فرستد و دست خودش نیست که این بلا را از بی گناه ها دور کند! یا مثلاً بی رحم است و غضبش که بگیرد، هرکس جلوی چشمش باشد درجا می خشکاند!
حالا کار ندارم که مردم چقدر مجرم اند و اینکه این بلایای طبیعی برای آنها عذاب است یا تصفیه حساب؟ اما فعلاً می خواهیم کمی با ادبیات خدا آشناتر شویم و ببینیم خدا چقدر حواسش به این چیزها هست؟ چقدر حکیم است؟ چقدر قادر است؟ چقدر حساب افراد را از هم جدا می کند؟
اولاً بعضی گناهها هست که از نگاه ما چیزی نیست، اما خدا به آنها هم –مانند دیگر گناهان بزرگ- ترتیب اثر می دهد. مثلاً در جریان اصحاب سبت (اعراف: 164) در روایت وارد است خداوند صد هزار نفر از اصحاب سبت را عذاب کرد، چهل هزار نفر را به خاطر جرمشان، و شصت هزار نفر را به خاطر بی تفاوتی نسبت به جرم دیگران. (کافی، ج5، ص56) یعنی امر به معروف نکردن هم خودش جرم است.
از این که بگذریم، آنهایی که واقعاً وظایفشان را عملی کرده اند، خدا دقیقاً هوایشان را دارد، طوری که لا خوفٌ علیهم و لا یحزنون/ نه می ترسند و نه ناراحتی دارند».
به عنوان نمونه:
اتفاقاً عکس قضیه وارد است که: گاهی خدا به خاطر پاکان، از عذاب فاسدان اباء می کند:
وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (فتح: 25) در روایات هم که این معنا به کرات آمده.
اما عکس آن یافت نشد که: خدا به خاطر فساد فاسدان، پاکان را عذاب کند!
با معترضان دولت و مجلس کاری ندارم که خودم هم یکی از آنها هستم.
اما در نظر حزب باد متهم اصلی نظام» است (بخوانید: رهبری!).
می گویند: دولت ها که هیچ کاره اند؛ رهبری باید کاری بکند.
یادم که نمی رود، آن روز عده ای دنبال کسی می گشتند که به او رأی بدهند و او را در مقابل رهبری عَلَم کنند! می گفتند: چه کسی مقابل رهبری خواهد ایستاد؟ به همان رأی بدهیم! حالا همان عده می گویند: چرا رهبری از قدرت خودش برای حل مشکلات و مبارزه با مفاسد دولت بهره نمی گیرد؟؟ کدام قدرت؟ همان قدرتی که رأی شما آن را تضعیف کرد؟
البته اگر دنباله ی این حرف ها را هم بگیریم می بینیم که از خود دولتی ها آب می خورد و آنها هستند که این حرفها را بر سر زبانها انداخته اند. بیشترین سود را هم خودشان می برند. به هر حال حالا که روی دولت قبل» را سفید کرده اند، باید دنبال کس دیگری باشند که بشود تقصیرها را سر او خراب کرد.
جالب است که در هیچ برهه ای از تاریخ اینقدر مجلس با دولت همسو نبوده است. اینقدر اختیارات اضافه بر سازمان از سوی رهبری به دولت تفویض نشده بوده است. اینقدر بی کفایتی و تنبلی و فرسودگی در چهره ی دولتمردان محسوس و ملموس نبوده است؛ و با این حال دو قورت و نیم شان باقی است که: ما چکاره ایم؟ مشکل از بالاست!
یادمان نرود که امام رضا (ع) فتنه ی بدتر از دجال را برای کسانی دانست که با دوستان از در دشمنی وارد می شوند و با دشمنان از در دوستی.
بعضی طلبه ها را می شناسم که با ماهی 800 هزار تومان و چندین عائله زندگی خود را به پیش می برند و هیچ وقت هم نمی گویند که نداریم و کم داریم.
اما خیلی از پولدارها را هم می شناسم که نمی توانند در مخارجشان مقتصد باشند و هشتشان گرو نُه است و دائم می نالند.
این مثال دولتی است که از تیم اشرافیت باشد. پول هم که داشته باشد باز از دستش کار بر نمی آید و تقصیر را گردن [تحریم] [نظام] می اندازد و می گوید: شرایط بهتر از این اقتضا نکرد و هرکس دیگر هم که بود همین وضع را داشت.
در حالی که رئیس جمهور ساده زیست به جای این حاشیه ها زحمت خود را صرف یافتن راهکاری برای کنار آمدن با وضع موجود می کند و با هر حیله و ترفندی راه برون رفت از مشکل را پیدا می کند. چون او از کودکی با این خوی و خصلت بزرگ شده است.
درباره این سایت